بسْم الله الرحْمن الرحیم بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.


الر منم آن خداوند که مى‏بینم جز من دارنده و پروراننده نه، تلْک آیات الْکتاب این آیتها آن نامه است، الْحکیم. (۱) آن نامه نیکو حکمت راست حکم.


أ کان للناس عجبا مردمان را شگفت آمد و بنزدیک ایشان شگفت بود، أنْ أوْحیْنا إلى‏ رجل منْهمْ که پیغام دادیم بمردى هم از ایشان، أنْ أنْذر الناس که مردمان را بیم نماى و آگاه کن، و بشر الذین آمنوا و بشارت ده گرویدگان را، أن لهمْ قدم صدْق که ایشان را است وعده راست و کارى پیش شده، عنْد ربهمْ بنزدیک خداوند ایشان، قال الْکافرون ناگرویدگان گفتند: إن هذا لساحر مبین. (۲) این جادویى است آشکارا.


إن ربکم الله خداوند شما الله است، الذی خلق السماوات و الْأرْض او که هفت آسمان و هفت زمین آفرید از آغاز، فی ستة أیام در شش روز، ثم اسْتوى‏ على الْعرْش آن گه مستولى شد بر عرش، یدبر الْأمْر میسازد کار و پیش مى‏برد و مى‏اندازد، ما منْ شفیع إلا منْ بعْد إذْنه نیست هیچ شفیع کس را مگر پس دستورى او، ذلکم الله ربکمْ اوست خداوند شما، فاعْبدوه او را پرستید، أ فلا تذکرون؟ (۳) پند نپذیرید و حق درنیابید؟


إلیْه مرْجعکمْ جمیعا با اوست بازگشت شما همه، وعْد الله حقا هنگام نهادن خداى است این براستى، إنه یبْدوا الْخلْق ثم یعیده اوست که آفریده مى‏آرد از آغاز و فردا آن را زنده کند باز، لیجْزی الذین آمنوا تا پاداش دهند ایشان را که بگرویدند، و عملوا الصالحات بالْقسْط و کارهاى نیک کردند بسزا، و الذین کفروا و ایشان که کافر شدند و بگرویدند، لهمْ شراب منْ حمیم ایشان را شرابى از آب جوشیده، و عذاب ألیم و عذابى دردنماى، بما کانوا یکْفرون. (۴) بآنچه کافر شدند.


هو الذی جعل الشمْس ضیاء اوست که خورشید را روشن گردانید، و الْقمر نورا و ماه را روشنایى داد، و قدره منازل و آن را باز انداخت و چنان ساخت که میرود در منزلها بریدن فلک را، لتعْلموا عدد السنین و الْحساب و رفتن او شمار سال و ماه و روزگار میدانید، ما خلق الله ذلک إلا بالْحق نیافرید خداى آن را مگر بدانش خویش و توان خویش بیکتایى خویش، یفصل الْآیات نشانهاى گشاده روشن مى‏نماید و پیغامهاى روشن گشاده مى‏فرستد، لقوْم یعْلمون. (۵)ایشان را که بدانند.


إن فی اخْتلاف اللیْل و النهار در شد آمد شب و روز، و ما خلق الله فی السماوات و الْأرْض و در آنچه خداى آفرید در آسمان و زمین از آفریده‏هاى خویش، لآیات لقوْم یتقون. (۶) نشانهاى روشن است بیکتایى ایشان را که از خشم خداى و از جحود حق او مى‏پرهیزند.


إن الذین لا یرْجون لقاءنا ایشان که دیدار ما نمى‏بیوسند و بانگیزانیدن ما بنمى‏گروند، و رضوا بالْحیاة الدنْیا و باین جهان مى‏بسندند.


و خرسندى کنند و اطْمأنوا بها و بآن آرام مى‏کنند، و الذین همْ عنْ آیاتنا غافلون. (۷) و ایشان که از وعد و وعید ما ناآگاه و ناگرویدند، أولئک مأْواهم النار بما کانوا یکْسبون. (۸) ایشان آنند که جایگاه ایشان آتش است بآنچه میکردند.